اس ام اس بی قراری پاییز

0
259

اس ام اس بی قراری پاییز

جدیدترین و زیباترین اس ام اس های عاشقانه با موضوع بی قراری و بی تابی  مهر ماه ۹۲

 

بیهـــــودِه نَـقّـــاش بــــــودِه ام ایـن هَمِـــــﮧ ســـــال . . !

بِـــــﮧ چَــــــــشم هــایَت ڪِـــــﮧ می رِسَـــــم

قَلَـــــــم مــــوهـــا خـــــیس می شَــــوَنــد

بِـــــﮧ لَــب هــایَت ڪِــــﮧ می رِسَـــــم ،

دَستَــــــم می لَــــــرزَد . . .

رَنـــگــ هــــا می گــُــــریـــزَنــــد

وَ قــاب هـــای خـــــالی

تَنـــــهـا . . . نَبــــودَن تـــــو را

بِـــــﮧ دیـــــوارِ زِنـــدِگـــــی ام می ڪـــــوبَنــــــد

 

حــال ِ مــن خــوب است امــا عــالی می شــوم وقــتی کــه تــــو…

با نگــرانی در آغوشــم می گــیری و می گویــی :

نــه عــزیزم ، تو خــوب نیســتی …

دِلـــم چـِـه کــودکــانــه بَهــانــه ی تــو را می گیـــرد

امـــا تــو بـــزرگـــانــه بِــه دِل نگیـــر

فقـــط بگــــو : کــــودکـــ است نـِـمی فهمــد

اس ام اس عاشقانه

هیچ چیز دلنشین تر از این نیست که مدام نامت را صدا بزنم

با یک علامت سوال … ؟

و تو با حوصله جواب بدهی جـــــــــــون ِدلــــم ؟

شب که می شود

نبودن هایت را زیر بالشتم می گذارم

و شجاعتم را زیر سوال می برم

دوام می آورم تا فردا ؟

متنفرم از تمام قهوه های تلخی

که تو را قسمت فالـم نمی کند

بغض که کنم

حتی اگر دنیا را هم بیاورن

چیزی بجز آغوش او آرامم نمی کند

بــــــهانه گـــــــیر زبــــــــــان نفهم

دلـــــــــــم را مـی گویـــــــــــــم

آخــــــــر تــــو را از کـــــــجا برایش بـــــــــیاورم

همه ی کارهایت را بخشیدم

جز آن تردید آخر هنگام رفتنت

که هنوز مرا به برگشتنت امیدوار نگه داشته

مهم نیست عمر کوتاه باشد یا بلند

مهم ، نفس هایی ست که با تو کوتاه و بی تو بلند کشیده می شود

چقدر صدای تیک تاک ساعت دلخراش است

وقتی تو یک ثانیه هم در کنارم نیستی

می گویند هر سن و سالی که داشته باشی

اگر کسی نباشد که با یادش ، چشمانت از شادی یا غم پر اشک شود

هرگز زندگی نکرده ای و من این روزها زندگی می کنم . . .

اس ام اس بی قراری

در صدا کردن نام تو

یک کجایی پنهان است

یک کاش می بودی

یک کاش باشی

بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست آه

بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست

مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب

در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست

دیـالوگِ همیشه یـک نفـره ام را

هـی مـرور میکـنم تا وقتی به چشم هایت میرسم حرفی برای گفتن داشته باشم

اگــر انگشت های هیــس دوبـاره ژسـت عــاشقانه ام را به هـم نزنند

ته فنجان قهوه ام

کف دستم

یا پیشانی ام را ببین

چیزی نمی بینی؟

مثلا خطی

حرفی

یا چیزی که بتوان تو را

به من نسبت داد ؟

بعضی ها را هرچقدر هـم که بخواهی تمام نمی شوند

همش به آغوششان بدهکار می مانی

حضورشان گـرم است

سکوتشان خالی می کند دل ِآدم را

آرامش ِ صدایشان را کم می آوری !

هر دم هر لحظه کم می آوریشان

آخ که چقدر کم دارمت

نگاهم بیقرار هجوم قدم های توست

و تو با خبری

اما هرگز از جاده ی دلم گذر نمی کنی

بی تو

حتی باران هم

بوی تشنگی می دهد

گـاهــــی لال مـــی شود آدم

حـرف دارد

ولـــی کلمه نـدارد …

نظر بدهید

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید