جملات فوق العاده زیبا با موضوع خداوند

0
311

خدای من !
نه آن قدر پاکم که کمکم کنی و نه آن قدر بدم که رهایم کنی . . .
میان این دو گمم !
هم خود را و هم تو را آزار میدهم . . .
هر چه قدر تلاش کردم نتوانستم آنی باشم که تو خواستی . . .
و هرگز دوست ندارم آنی باشم که تو رهایم کنی . . .
آنقدر بی تو تنها هستم که بی تو یعنی “هیچ” یعنی “ پوچ ” !
خدایا هیچ وقت رهایم نکن

.

برای اعتراف به کلیسا می روم
رو در روی علف های روییده بر دیواره کهنه می ایستم
و همه ی گناهان خود را اعتراف می کنم
بخشیده خواهم شد به یقین
علف ها
بی واسطه با خدا حرف می زنند .

.

.

.

ادامه‌ی جملات و متن های زیبا با موضوع خداوند در ادامه مطلب…

.

.

.

هیچکس تنها نیست ، او در همه حال کنار ماست !
بی همتای اول

.

قشنگ ترین حس زمانیست که یه اتفاق خوب برات میفته و مطمئنی که اون اتفاق خوب یه پاداش از طرف خدا برای تو بوده . . .

.

خدایا
حکمتِ قدمهایی را کــه برایـم برمی داری بر من آشکار کن تادرهایی راکه به سویم میگشایی ندانسته نبندم و درهایی را که به رویم میبندی به اصرار نگشایم .

.
هیچگاه دردها تمامى ندارند . اما تحملشان آسانتر میشود زمانیکه دستت در دستت معبودت باشد .
.

این نکته بدان :
خداوند مهلت می دهد ولی چشم پوشی نمی کند . . .

.

ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺷﮑﺎﯾﺖ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﻣﻦ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﻣﯿﺪﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﺧﻮﺩﮐﺸﯽ ﮐﻨﻢ؟ !
ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺧﺪﺍ ﺟﻮﺍﺑﻢ ﺭﺍ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺁﯾﺎ ﺩﺭﺧﺖ ﺑﺎﻣﺒﻮ ﻭﺳﺮﺧﺲ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﯼ ؟
ﮔﻔﺘﻢ : ﺑﻠﻪ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﻡ . . .
ﺧﺪﺍ ﮔﻔﺖ : ﻣﻮﻗﻌﯿ ﮑﻪ ﺩﺭﺧﺖ ﺑﺎﻣﺒﻮ ﻭ ﺳﺮﺧﺲ ﺭﺍ ﺁﻓﺮﯾﺪﻡ ، ﺑﻪ ﺧﻮﺑﯽ ﺍﺯﺁﻧﻬﺎ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﻧﻤﻮﺩﻡ  . . .
ﺧﯿﻠﯽ ﺯﻭﺩ ﺳﺮﺧﺲ ﺳﺮ ﺍﺯ ﺧﺎﻙ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻣﯿﻦ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ
ﺍﻣﺎ ﺑﺎﻣﺒﻮ ﺭﺷﺪ ﻧﮑﺮﺩ ! ﻣﻦ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻗﻄﻊ ﺍﻣﯿﺪ ﻧﮑﺮﺩﻡ
ﺩﺭ ﺩﻭﻣﯿﻦ ﺳﺎﻝ ﺳﺮﺧﺴﻬﺎﺑﯿﺸﺘﺮ ﺭﺷﺪ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﺍﺯ ﺑﺎﻣﺒﻮ ﺧﺒﺮﯼ ﻧﺒﻮﺩ .
ﺩﺭ ﺳﺎﻟﻬﺎﯼ ﺳﻮﻡ ﻭ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﻧﯿﺰ ﺑﺎﻣﺒﻮﻫﺎ ﺭﺷﺪ ﻧﻜﺮﺩﻧﺪ .
ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ﭘﻨﺠﻢ ﺟﻮﺍﻧﻪ ﻛﻮﭼﻜﯽ ﺍﺯ ﺑﺎﻣﺒﻮ ﻧﻤﺎﯾﺎﻥ ﺷﺪ . . .
ﻭ ﺩﺭ ﻋﺮﺽ ﺷﺶ ﻣﺎﻩ ﺍﺭﺗﻔﺎﻋﺶ ﺍﺯ ﺳﺮﺧﺲ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺭﻓﺖ .
ﺁﺭﯼ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺪﺕ ﺑﺎﻣﺒﻮ ﺩﺍﺷﺖ ﺭﯾﺸﻪ ﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻗﻮﯼ ﻣﯿﮑﺮﺩ !
ﺁﯾﺎ ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺍﯾﻦ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺑﺎ ﺳﺨﺘﯿﻬﺎ ﻭ ﻣﺸﻜﻼﺕ ﺑﻮﺩﯼ
ﺩﺭ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺭﯾﺸﻪ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻣﺴﺘﺤﻜﻢ ﻣﯿﺴﺎﺧﺘﯽ ؟!
ﺯﻣﺎﻥ ﺗﻮ ﻧﯿﺰ ﻓﺮﺍ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﺳﯿﺪ ﻭ ﺗﻮ ﻫﻢ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﺮﺩ .
ﻧﺎ ﺍﻣﯿﺪ ﻧﺸﻮ . . .

.

ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻦ ، ﻣﺮﺩﻡ ﻫﻤﻪ ﺷﮑﺮ ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎﯼ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ؛
ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ، ﺷﮑﺮ ﺑﻮﺩﻧﺖ ؛
ﺗﻮ ﻧﻌﻤﺖ ﻣﻨﯽ . . .

.

خدایا . . .
من بی تو دمی قرار نتوانم کرد
احسان ترا شمار نتوانم کرد
گر بر تن من زبان شود هر مویی
یک شکر تو از هزار نتوانم کرد . . .

.

ماهیان از از تلاطم دریا ، به خدا شکایت کردند . و چون دریا آرام شد، خود را اسیر صیاد یافتند !
در تلاطمهای زندگی حکمتی نهفته است ، از خدا بخواهیم دلمان آرام باشد .

.

شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد اما درهای رحمت خداوند همیشه به روی شما باز است …
و این قدر به فکر راه های دررو نباشید …
خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست !!!
خدا ، خدای آدم های خلافکار هم هست …
فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمیگذارد …
او اندِ لطافت
اندِ بخشش
اندِ بیخیال شدن
اندِ چشم پوشی و رفاقت است …
.
.
هرگاه به بن بست رسیدم مطمئن بودم که پشت دیوار ، خدا منتظر من است …
.
.
دو چیز را همیشه فراموش کن …
به کسی خوبی کردی ، کسی به تو بدی کرد …
دو چیز را هیچوقت فراموش نکن : خدا را ، مرگ را …
.
.
تو اگر دلگیری
لحظه ای چشم ببند
اندکی اشک بریز و بخوان نام مرا
به تو من نزدیکم
نام من یزدان است
لقبم ایزد پاک
تو مرا زمزمه کن …
خواهم آمد سویت
بی صدا یادم کن
یا که فریادم کن
که منم منتظر فریادت !
.
.
خدایا رحمتی کن تا ایمان ، نام و نان برایم نیاورد …
قوتم ده تا نانم را و حتی نامم را در پای ایمانم افکنم !
.
.
خداوندا …
تو خیلی بزرگی و من خیلی کوچک ولی جالب اینجاست که تو به این بزرگی من کوچک را فراموش نمیکنی ولی من به این کوچکی تو را فراموش کرده ام !
.
.
تو را با آن همه عظمت چگونه اندازه کنم در دلی این چنین کوچک ؟؟؟
پس هی این دل را تنگ نکن که همه اندازه ها به هم می ریزد …
.
.
خدا تنها روزنه امیدی است که هیچ گاه بسته نمی شود …
تنها کسی ایست که با دهان بسته هم می توان صدایش کرد …
با پای شکسته هم می توان سراغش رفت …
تنها خریداری است که اجناس شکسته را بهتر بر می دارد …
تنها کسی است که وقتی همه رفتند میماند …
وقتی همه پشت کردند آغوش می گشاید …
وقتی همه تنهایت گذاشتند محرمت می شود …
و تنها سلطانی است که دلش با بخشیدن آرام می گیرد نه با تنبیه کردن …
.
.
خدایا …
با تو که باشم تمام دورها نزدیکند و نا ممکن ها ممکن …
.
.
قطاری سوی “خدا” میرفت ، همه مردم سوار شدند …
به بهشت که رسیدن همه پیاده شدن و فراموش کردن که مقصد “خـــــــــــدا” بود نه بهشت …

.
اگرخدا مهربان است نافرمانی چرا ؟!
اگر عذاب خدا شدید است گناه چرا ؟!
اگر دنیا ناپایدار است دلبستگی چرا ؟!
اگر رزق تقسیم شده است حرص چرا ؟!
اگر خدا ضامن روزی است غصه چرا ؟!
اگر مرگ حق است خودپسندی چرا ؟!
اگر خدا عوض انفاق را میدهد بخل چرا ؟!
اگر حساب قیامت حق است جمع مال حرام چرا ؟!
اگر بهشت بهای عمل نیک است سستی چرا ؟!
اگر خدمت به خلق خدا عبادت است کوتاهی چرا ؟!
اگر شیطان دشمن انسان است پیروی چرا ؟!
اگر اعتماد تنها به خدا کافیست توکل نکردن چرا؟!!!
اگر خیر و برکت و طول عمر در دیدار والدین واقوام است خود داری چرا ؟!
اگر توبه کلید رستگاری است خود داری چرا ؟!
اگر سوال کردن کلید دانایی است سکوت چرا ؟!
اگر غرور کینه حسد غیبت باعث از بین رفتن اعمال است ارتکاب ان چرااااااااااااااااااااااااااااااا ؟

نظر بدهید

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید