سخت است بغض داشته باشی و بغضت را هیچ آهنگی نشکند جز صدای کسی که دیگر نیست !
————————-
این روزها ،
” بغض ” دارم ،
” گریه ” دارم ،
تا دلت بخواهد ،
” آه ” دارم . . .
ولی بازیگر خوبی شده ام
” می خندم !
————————-
من مانده ام با یاد تو
و بغضی که لگد می زند
بر حنجــــــــــــره ای پا به ماه
————————-
گاهی دلت میخواد همه بغضهات از توی نگاهت خونده بشن . . .
میدونی که جسارت گفتن کلمه ها رو نداری . . .
اما یه نگاه گنگ تحویل میگیری یا جمله ای مثل : چیزی شده ؟!
اونجاست که بغضت رو با لیوان سکوت سر میکشی و با لبخندی سرد میگی : نه ، هیچی
فرستنده : رها
————————-
برایت گردنبندی از گریه خریدم٬یادت باشد فراموش نکنی گریه هایم گردن توست . . . !
————————-
معلم گفت فعل را صرف کن !
گفتم : رفتم رفتی رفت و سکوتی کلاس را فرا گرفت . . .
بغض گلویم را فشرد ، بغضم را شکستم و گفتم : دلم را شکست و رفت ، غرورم را له کرد و رفت ، عشقم را بی رحمانه رها کرد و رفت . . .
او برای همیشه رفت ، رفت ، رفت . . .
————————-
اشک های گستاخ ! گونه های من جای لیز خوردن نیستند ، آرامش صورتم را برهم نزنید !
————————-
انگار قرار نیست با تو بی حساب شوم . . .
سالهاست که رفته ای اما . . .
هنوز هم اشکهایم دارند حساب “ دیدنت ” را با چشم هایم صاف می کنند
————————-
شاید قبلا اشکها بخاطر نبود محبت بود
اما حالا !
چون عادت به بی مهری کرده ایم
محبت که میبینیم
اشک میریزیم
————————-
هی بغض و ای گریه ی پنهان دلم ، آن هنگام که می فشاری گلویم را ، کو ؟ کجاست که ببیند انعکاس نامش به میان چشمانم پیداست ؟
————————-
بی تو هر کاری گریستن است ؛ حتی خندیـدن . . .
————————-
با من لج نکن بغض نفهم . . .
اینکه خودت را درگوشه ی گلویم قائم کنی چیزی راعوض نمیکند . . .
بالاخره یا اشک میشوی درچشمانم یا عقده دردلم هردورازیاد دارم . . .
————————-
طلبکارت که نیستم
دوستم نداری ؟
خب . . . نداشته باش !
————————-
اگه کسی گریه میکنه به خاطر این نیست که ضعیفه ،
به خاطر اینه که واسه یه مدت طولانی قوی بوده . . .
————————-
اینروزها حسابی دورم شلوغ است دیگر تنها نیستم
وقتی یادت هست
خاطراتت هست
غمت هست
غصه ات هست
فقط نمیدانم چرا گریه میکنم . . .
————————-
کآش فقط بودی ، وقتی بغـــض میکردم
بغلـم میکردی و میگفتی ، ببینــــم چِشــآتو
منـــو نیگــآ کُن
اگه گریــه کنی قهر میکنـم میرم
————————-
بی تو هر شب از خواب هایم صدای گریه می آید !
————————-
یادت هست مادر؟ اسم قاشق را گذاشتی :هواپیما. قطار. کشتی تا یک لقمه بیشتر بخورم
ومن عادت کردم هرچیزی را بدون آنکه دوست داشته باشم قورت بدهم . . .
حتی بغض های نترکیده ام را . . .
————————-
سخت است میان هق هق شبانه ات
ایرانسل بهت پیام بده !
————————-
بی تو برای خود مردی شده ام
مردی ک برای خودش گریه میکند . . .